عشق، قانون نمی شناسد و دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است.
عشق، معیارها را بهم می ریزد و دوست داشتن برپایه ی معیارها بنا می شود.
عشق، ویران کردن خویشتن است و دوست داشتن ساختنی عظیم.
عشق فوران می کند چون آتشفشان و سرازیر میشود چون آبشاری عظیم
و دوست داشتن جاری میشود چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم.
عشق ناگهان وناخواسته شعله میکشد و دوست داشتن از شناختن وخواستن سرچشمه می گیرد.
عشق دق الباب نمیکند،
مودب نیست،
حرف شنو نیست،
درس خوانده نیست،
درویش نیست.
سربزیر نیست ،
مطیع نیست،
عشق دیوار را باور نمی کند،
کوه را باور نمی کند،
گرداب را باور نمی کند،
مرگ را حتی باور ندارد