به هرجا که نگاه میکنم تو را میبینم،تصویر تو تنها چیزیست کهچشمهایم باور میکند.دستان لرزانم را دراز میکنم تا صورت مهربانت را
لمس کنم،اما تصویرت به یکباره محو میشود و من به یاد میاورم که تو ...
چشمانم را آرام میبندم،صدایت در گوشم میپیچد ، طنین خنده هایت
همه جا را پر میکند.بی اختیار لبخند میزنم،ولی صدایت دورو دورتر
میشود و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی و این فقط خیال توست
که مرا دنبال میکند.و چه شیرین است رؤیایی که رنگ از وجود تو
میگیرد . دلم میخواهد با تو کنار ساحل بنشینم،سرم را روی شانه های
مردانه ات بگذارم و امواج آبی کف آلود را نگاه کنم و به آواز امواج گوش
بسپارم.دلم برای آرامش نیلگون امواج تنگ شده است...