معشوق زیبای مندستم را بگیر
بگذار دستانت دستانم را به اوج ببرند
مهربان من
تو مال هیچ کس نیستی و هیچ کس مال تو نیست
ولی بگذار دستانت را به اوج ببرم
مغرور با شکوه من
چشمانت را باز کن
و مرا ببین که چگونه مثل یک قطره اشک
از نگاه شورانگیز شب چکیده ام
احساس مقدس من
به عشق بیندیش
و سعی کن درک کنی که من چگونه تو را
مثل یک احساس مقدس می پرستم