در شب یلدای بوسیدن کجا بودی؟؟؟
دلم تنگ نوازش های دستان مهربانت بود
و قلب خسته ام در جست و جوی آغوش گرمت،
از سر شوق نگاه دلکش چشمان مستت به تپش افتاد
سرانجام شب یلدای این پاییز
نگاه سرد من بر قاب عکست بود
و لبخند قشنگت را هزاران بار بوسیدم
و در چشمان زیبایت نگه کردم
و با عکس خموشت گفت و گو کردم
شنیدستم که عکست بارها می گفت:
تورا من دوست می دارم!!!!
و شاید هم خیال خوش خیالم بود
نمی دانم!
ولی ای کوه سرشار از غرورم
عشق تو یلداترین فصل کتاب زندگانی بود
تو را من دوست می دارم!!!