کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلاغ و روباه

کلاغ آن بالا نشسته بود و داشت پنیرش را سق می زد. 

 روباه خزید زیر درخت و ساکت نشست. 

 کلاغ هی رفت و آمد. هی بال هایش را باز و بسته کرد. هی فیگور گرفت. 

 روباه هیچی نگفت.  

کلاغ نشست روی شاخه پر و پاچه را بالا زد. روباه انگار خفه شده بود. کلاغ عاصی شد. قالب پنیر را زد تو سر روباه .  

غار زد یه چیزی بگو خفه خون گرفته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد