تو فقط گفتی: « پرواز را به خاطر بسپار که پرنده مردنیاست »
مانده ام با یک خانه پر از بوی تو...
نگاهم به هر طرف که می رود تو را می بیند...
جای خالی ات خیلی آزارم می دهد...
آزرده می شوم و دلتنگ...
دلتنگ تو... دلتنگ حرفهایت... دلتنگ آغوش گرمت... دلتنگ بوسیدنت حتی...
آزرده ام از دیدن روزهای تلخ بی تو بودن و آزرده که می شوم به همه می پرم
تو نیستی و جای تو را هیچ خدایی پر نمی کند...
از تنهایی می ترسم
سایه ای می آید و می رود... می ترسم بیاید و بماند...
نگاهش نمی کنم... خودم را مشغول می کنم... ولم نمی کند...
خانه ی خالی دیوانه ام می کند... هوایی ام می کند...
روزی هزار بار خودم را دلداری می دهم و باز نمی شود...
کابوس می بینم...
توی خوابهایم نیستی، تعبیرشان اما... نمی دانم...
می لرزم
مرسی میسنا جون....
خیلی زیبا بود...............