می ترسم برف تمام شود
و شاپرک ها نیایند
می ترسم بهار بدون پروانه و پرستو بیاید
می ترسم یادم برود کتاب شعرم را از زیر باران بردارم
می ترسم نخستین شکوفه ها غافلگیرم کنند
و نسیم زیبایی که از شمال می وزد مرا از تو غافل کند
نمی خواهم بی تو یاسها را ببویم
می ترسم برف تمام شود و هیچکس قلبم را برای تو معنا نکند
می ترسم برف تمام شود و حرف من تمام نشود
و کلمه هایم یخ زنند
و هرگز نتوانم در مقابلت بیاستم و بگویم :
دوستت دارم
مرسی زیبا بود