کاش می شد
کاش می شد لحظه ای از خود گریخت
کاش می شد اندکی از من گسیخت
کاش می شد پلک ها را بست و خفت
چشم را از وحشت دیدن نهفت
کاش می شد لحظه ای از یاد برد
بغض را تا لحظة فریاد برد
کاش میشد زندگی را رفت و مرد
مرگ را بر شانههای خود نبرد
زرد گشت و خواب پاییزی ندید
برگ را از اضطراب شاخه چید
جاده را بیانتها آغاز کرد
آسمان را بیهوا پرواز کرد
عشق راهی شد که پایانی نداشت
شعر دردی شد که درمانی نداشت
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
طفلکی بنده غمگین اَدم!..
در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
نازنینم اَدم .... نبری از یادم ؟؟!!!!..
آدم است دیگر.!
یه روز حوصله ی هیچی رو ندارد. .
دوست دارد، خودش را بردارد..
بریزد دور!¡
یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست.
زنگ بعد حساب داریم...
شعر قشنگی بود...
ثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی
، همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ، آن سکوت عاشقانه رابه یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟
زیبا و جذاب بود.....
عمرتان طولانی همراه با عشق الهی
خدایا
به دو راهی های زمین که میرسم
چشم به آسمان میدوزم...
آنجا راه همیشه یکیست.......!
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد"
اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین"
اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن...
ما ""مـــرد"" هستیم!
دستــــانمان از تو زِبرتر و پهن تر است!!!
صورتمان ته ریشى دارد!!!
قلبمان به وسعـــتِ دریــــا!
جـــاىِ گریـــــه کردن به بالکن میرویم و سیـــــگار دود میــــکنیم!!!
... ... ... ... ما با همــــان دستان پهن و زبر تو را نوازش میکنیم!!!
با همان صورت ناصاف و ناملایم تو را میبوسیم و تو آرامــــ میشوى!!!
آنقــــدر مارا نامــــرد ""نخوان""!!!
آنقدر پول و ماشین و ثـــــروت مان را""نسنج""!!!
""نــــخ بده"" تا زمین و زمان را برایت بدوزیم!!!
ر ســـایه یٍ مهـــــربانیٍ تو بــرپا شده این جـــوانیٍ مــن
باشـــد به فدایٍ یـــک نگاهت
عمــــرٍ منُ زندگانــیٍ مـــن
من عاشقت شده ام!
چیز باارزشی جز قلب کوچکم ندارم تقدیمت کنم
تو این قلب کوچیک یه نفر جامیشه،اونم جایی برای تو
ای کاش انسانها؛
همان قدر که از ارتفاع می ترسیدند؛
کمی هم از پستی هراس داشتند.
خواستم ازت دل بکنم
برم میون خاطره
دیدم که ازدل نمیری
اینا خیال باطله
خواستم به رسم روزگا ر
تنها یه گوشه کز کنم
واسه همه دلتنگیام
یه دل سیر گریه کنم
تو لحظه های اخری
که دیدمت کنار اون
گفتم دل غافل من
باختی به رسم این زمون
وقتی دل ساده تو
مونده به زیر پای اون
با تکه های دل نازکت
ساختی یه خونه واسشون
نویسنده:ساسان بایسته
سلام
میدونم داری منم دارم فقط گذاشتم تو زیرزمین خونمون میدونی که واسه همه چی باید مالیات داد