یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است.
ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر؛ میترا می پنداشتند .
و به همین دلیل این شب را جشن می گرفتندو گرد آتش جمع می شدندو شادمانه رقص
و پایکوبی می کردند آن گاه خوانی الوان میگستردند و «میزد» نثار میکردند.
میزد نذری یا ولیمه ای بود غیر نوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا
و در ایین های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی خوانی
می گستردندکه بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش،
مانند آتشدان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده های و
فرآورده های خوردنی فصل و خوراک های گوناگون
از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه ای که آن را میز د می نامیدند
بر سفره جشن می نهادند.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در
دامنهء کوههای البرز به انتظار باززاییدهشدن خورشید مینشستند.
برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند
تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند
و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را میخوانند که دعای شکرانه نعمت بودهاست.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛
میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود
( خرمدینان این روز را خرم روز یا خره روز مینامیدند).
در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست میکشیدند که نمیخواستند
احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب
هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد.