افراد از روی رنگ چشم، گزینه جدیدی است که در روابط انسانی بیتاثیر نبوده و چنانچه درست به کار
رود، مشکلات زیادی را حل خواهد کرد. مطلب زیر که توسط یکی از انجمنهای اینترنتی عربی منتشر شده است، به بررسی انواع رنگ چشم و شخصیت دارندگان آن میپردازد.
● رنگ چشم سبز
رنگ چشم سبز، نشان دهنده آن است که صاحبان آن، شخصیتی قوی و ارادهای بالا دارند. در تصمیمگیریها، خیلی محکم عمل میکنند و تا حدی خود رای و مغرور نیز هستند. این افراد، اعتماد به نفس بالایی دارند و تا آخرین توان خود به دیگران کمک میکنند.
● رنگ چشم آبی
دارندگان
● رنگ چشم مشکی
صاحبان چشمان مشکی، انسانهایی رویایی هستند که در فضای شاعرانهای زندگی میکنند و همچنین بسیار دست و دل باز هستند. بسیار سعی میکنند با هر چه دارند به دیگران کمک کنند. این افراد همچنین دارای خلق و خوی اجتماعی و احساسات ظریف هستند.
● رنگ چشم قهوهای
چشم قهوهای، سمبل مهربانی و محبت است و هر چه تیرهتر باشد مهر و محبت صاحبش بیشتر است. چشم قهوهایها، بسیار خونسردند و هرچه را که میخواهند به راحتی تصاحب میکنند.
● رنگ چشم خاکستری
صاحبان چشمهای خاکستری، دو دسته هستند. یا از شخصیتی آرام برخوردارند و یا شخصیتی عصبی و انقلابی دارند، ولی در مجموع انسانهایی سرسخت و سنگین دل هستند.
● رنگ چشم عسلی
با وجود اینکه
پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.
وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟
و همه دانشجویان موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛ سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.
در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: "حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود.
اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشی نتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده."
پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین.
همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین.
.....
اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند."
یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟
پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! "
زوجهای جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترک هستند. آنها انسان هستند و دچار اشتباه میشوند. اما آگاهی از اشتباهات معمول میتواند به شما کمک کند که مانع بروز آنها شوید.
1- به دوران پس از ازدواج فکر نمیکنید.
بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می شوند که متوجه نمی شوند در گیر چه مسایلی شده اند. شما متاهل شده اید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچار هستید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و خانواده خودتان را تشکیل دهید. از برنامه های جشن و بازتاب آن -از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان- لذت ببرید ، اما تمام مدت تصویر بزرگتری را در ذهن داشته باشید.
شما به این دلیل با همسر خود ازواج کرده اید که دوستش داشتید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید.
2- سعی میکنید همسرتان را تغییر دهید.
به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کرده اید که عاشقش بوده اید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرزی چشمگیر تغییر نمی کنند پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت هایی که با دیگران دارد و نه علی رغم آنها، دوست بدارید. تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحه دار کرده و زندگی مشترک شما را خراب می کند.
3- با خانواه همسرتان رابطه بدی را آغاز میکنید.
اگر تا این لحظه به رابطه ی شما لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود بخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار می کند ، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر می شود همسرتان است که احساس می کند بین شما گیر افتاده است.
4- در مشاجرات اجازه میدهید احساسات شما پیروز شوند.
پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمی کند. گفت و گوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را کنترل کنید ، زندگی تان را به مخاطره می اندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است – از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روش های درمانی – انجام دهید.
زندگی تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست .درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگ تر را داشته باشید.
5- از بحث های سنگین اجتناب میکنید.
هیچ کس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل کنترل مسایل مالی، راه های ممکن در صورت بچه دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش بینی نشده ای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شده اید، چاره ای جز صحبت درباه این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت کنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نا دیده نگیرید. زندگی تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست .درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگ تر را داشته باشید.
ازدواج
6- بر سر مسایلی بیهوده دعوا میکنید.
هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می کند – از باز گذاشتن سر خمیر دندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در- که در نظر دیگران بی معنی است. بحث های خود را برای مسایل مهم تری نگه دارید. این دلخوری ها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب های کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش شانس بدانید.
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می شود که تصور می کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.
7- حسادت میورزید.
همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می شود که تصور می کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.
8- مثل دوران تجرد خود رفتار میکنید.
اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که شما مجرد بوده اید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبوده است. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما می دانید درست و غلط چیست. پس کار درست را انجام دهید.
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترکشان انجام نمیدهد.
9- غرور را به زندگی مشترک خود راه میدهید.
زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترکشان انجام نمیدهد. او اجازه می دهد غرور و روش های حل مشکلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا کنید و رابطه شما به نتیجه برسد. باید ملایم تر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.
10- اوقات بسیار کمی را در کنار یکدیگر سپری میکنید.
باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامه ریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.
منبع : تماشاگران
پیدا کردن کسی که بتوانید رابطه خوبی را با او ادامه دهید واقعاً یک نعمت است. وقتی با این فرد خاص وارد رابطه شدید، همیشه یادتان باشد که احترام به حریم شخصی و حفظ اعتماد برای بقای یک رابطه سالم از ضروریات است. اگر برخی حد و مرزهای رفتاری که اعتماد طرف مقابلتان را خدشه دار می کند، نادیده بگیرید، آسیبهای جبران ناپذیری به رابطه تان با او وارد می کنید.
من بعنوان یک راهنما و مشاور در زمینه دوستیابی هیچوقت قوانین سخت و سریع را برای روابط توصیه نمی کنم. با این وجود در این مقاله برخی از رفتارهایی را برایتان عنوان می کنم که بدون شک هر نوع رابطه ای را از بین خواهد برد. پس برای اینکه به شما کمک کنیم دیوار اعتماد رابطه تان را خراب نکنید، در زیر به 6 رفتار بسیار زیان آور برای رابطه اشاره می کنیم که تا می توانید باید از انجام آن دوری کنید:
1) کاوش در اطلاعات خصوصی
اگر شک کرده اید که طرف مقابلتان به شما خیانت می کند، آیا این اجازه را به شما می دهد که ایمیل های خصوصی او را چک کنید؟ یا پیام های گوشی همراهش را بخوانید؟ یا پروفایل شخصیش را وارسی کنید؟ پاسخ همه این سوال ها منفی است.
هیچوقت به هیچ قیمتی نباید درایمیل ها، اس ام اس ها و شماره های طرف مقابلتان کاوش کنید. بااینکار نه تنها اعتماد او را به خودتان از بین می برید، بلکه اعتماد او را به همه آن کسانیکه ایمیل ها و اس ام اس ها را برایش گذاشته اند خدشه دار می کنید.
2) گفتن دروغ مصلحت آمیز
دروغ گفتن در یک رابطه تحت هر شرایطی بد است، گرچه همه ما همیشه اینکار را انجام میدهیم. اینکه برای جلوگیری از ناراحت شدن طرف مقابلتان به او دروغ بگویید، شاید به نظرتان تصمیم عاقلانه ای بیاید. اما واقعیت این است که وقتی آن دروغ برملا شود، که همیشه غیرقابل پیشگیری است، با اینکار چاله ای عمیقتر برای خودتان خواهید کند. وقتی گرفتار چنین موقعیتی شوید، بخواهید و نخواهید طرفتان را آزرده خاطر خواهید کرد و همه آنچه سعی داشتید با دروغ گفتنتان از آن جلوگیری کنید، به خاطر این فریبتان، حتی بدتر هم اتفاق می افتد. توصیه من این است که همیشه و در همه شرایط با طرفتان روراست و صادق باشید.
3) جاسوسی کردن
هیچوقت نباید در وسائل خصوصی طرفتان (مثل کمدش، کیف پولش، دفترچه حساب پس اندازش و ...) کنکاش کنید. علاوه بر این، هیچ طوری نمی توانید این کنجکاوی را برایش توجیه کنید. مهم نیست که به چه چیز شک کرده باشید، برای تایید یا رد آن شک نباید در وسائل شخصی طرفتان جاسوسی کنید. وسائل شخصی او جزء حریم خصوصی او هستند و باید خصوصی و محرمانه بماند مگراینکه خودش به شما اجازه دیدن آنرا بدهد. این رفتار یکی از مخرب ترین رفتارها برای برهم خوردن روابط است که به کلی اعتماد طرف مقابل را به شما خراب می کند و باعث می شود او دیگر هیچوقت نتواند به شما اعتماد و اطمینان کند.
4) بازی کردن نقش کارآگاه های خصوصی
یکی دیگر از راه های بدی که مردم سعی می کنند برای تایید رفتار مشکوک طرفشان از آن استفاده کنند این است که با تلاش برای گرفتن مچ طرف حین انجام آن عمل، نقش کارآگاه های خصوصی را بازی می کنند. این رفتار چه با رفتن در خانه او، در باشگاهش با محل کارش برای مطمئن شدن از بودن اتومبیلش در آنجا باشد یا دنبال کردن او با ماشین، عملی است که تحت هیچ شرایطی نباید مرتکب شوید. حتی اگر کاملاً مطمئن هستید که طرفتان چیزی را از شما پنهان می کند، تعقیب کردن راه پی بردن به آن نیست. اگر او متوجه شود که چندین و چند ساعت او را با ماشین دنبال می کرده اید مطمئناً هیچوقت دیگر به شما اطمینان نخواهد کرد.
5) فرستادن دیگران برای انجام دستوراتتان
هیچوقت از یک دوست یا هر کس دیگری نخواهید که برای شما درمورد او اطلاعات جمع آوری کند. این یعنی هیچوقت کسی را نفرستید که دور و بر او بپلکد، حین کار از او عکس بگیرد، به تلفن ها و مکالمات او گوش دهد و از رمز و راز او شما را باخبر کند. همه اینکارها نه تنها اعتماد طرف مقابلتان را به شما از بین می برد بلکه بی اعتمادی شما را هم به او آشکار می کند.
6) چک کردن مداوم
یکی از مهمترین راه هایی که نشان می دهد شما به کلی به طرفتان بی اعتماد هستید، رفتارهای پارانوئیدی و وسواسی است. بااینکه تماس گرفتن با طرفتان به طور مرتب مسئله ای کاملاً نرمال است اما اگر پشت هم به او زنگ بزنید و او را چک کنید که کجاست و چه می کند اصلاً خوشایند نیست. مثلاً اگر طرفتان نتواند چند ساعت تلفنش را جواب بدهد و بعد که به گوشی همراهش دسترسی پیدا کرد ببیند که 50 بار با او تماس گرفته اید، نه تنها در نظرش فردی وسواسی جلوه می کنید که به زمین و زمان شک دارد، بلکه نشان می دهد که هیچ اعتمادی هم به او ندارید.
پس اگر خدای ناکرده به طرفتان مشکوک شدید که چیزی را از شما پنهان میکند، به جای اینکه مخفیانه به دنبال پاسخ آن بگردید، رک و راست با او در این رابطه صحبت کنید. حتی اگر دفعه اول که از او خواستید، نخواهد که به شما جواب درستی بدهد، بار دوم یا سوم این احتمال وجود دارد که شانس حرف زدن در این مورد را با او پیدا کنید. یادتان باشد اگر افکارتان را آزادانه با او درمیان بگذارید خیلی بهتر از آن است که بفهمد یکی از رفتارهای بالا را مرتکب شده اید.
مهم نیست که چقدر عشق در رابطه تان وجود داشته باشد، اگر اعتماد نباشد، این عشق ماندگار نخواهد بود. از بین بردن اعتماد هیچوقت رابطه را جلو نمی برد. درواقع، بااینکار فقط موجب برهم خوردن رابطه می شوید. نکته آخر که ذکر نکردم بدترین رفتاری است که هر رابطه ای را به نیستی می کشاند و آن هم خیانت است.
می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری.
خنده هایم برای توست.
با تو بودن مرا شاد می کند وبی تو بودن مرا گریان.
تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی.
تو با منی چون در قلب منی
قلبم را با دنیا عوض نمی کنم
چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم
که سبزی مانند بهار
استواری مانند کوه
لطیفی مانند گل
و روانی همچون دریا