حتما تو فیلم ها دیدید دزده حین فرار پول پخش
میکند و ملت میریزند به برداشتن پول و دزده هم فرار میکند - ملت هم صاحب پول باد
آورده میشوند.
این اتفاق چند وقت پیش در یکی از شهرهای ایران اسلامیمان صورت پذیرفت که واقعا دیگر
حسودی کارهای فرهنگ مدارانه کره ای ها و ژاپنی ها را نکردم و کلی از ایرانی بودن خودم بالیدم.
در مهرماه سال نود ویک حدودای ساعت دوازده ظهر یک خانم و آقا به یکی از بانک ها مراجعه میکنند تا مبلغ حدود چهارده میلیون تومان پول دستمزد کارگری در مزرعه خود و
دیگر همکارانشانش را از بانک بگیرند.
بانک محترم هم تمام این پول را به صورت بسته های 2000 و 5000 تومانی به این بندگان خدا
میدهد اینها هم میگیرند و میروند بیرون آقا میره آن طرف خیابان تا
ماشینش را روشن کند و بیاد که میبیند لاستیک جلوش پاره شده و پنچره تو همین حین که
داشت خانم هم از خیابان رد میشد تا سوار ماشین بشود یک دفعه یک موتوری با دو سرنشین به زن نزدیک میشوند و در
چشم به هم زدنی کیسه پلاستیکی حاوی پولها را قاپ میزنند و فرار میکنند .خانم و شوهرش که از فرط بهت و فشار عصبی هر دو وسط خیابان از حال میرند.
اما صد متر بالاتر یک جوانمرد بی خیال رنگ و بدنه ماشین نو خودش
میشود و میکوبه به دزدها .
دزدها می خورند زمین و یکی سریع بلند میشود و میپره رو موتور و فرار میکند - اما
یکی که با کیسه پول وسط خیابان بود بلند میشود و کیسه به دست فرار میکند دزده برای
این که بتواند راحت تر فرار کند بسته های اسکناس 5000 تومانی و 2000 تومانی را باز
میکند و حین فرار به هوا میریخت تا مردم به هوای جمع کردن پول بیان جلو و این تو
شلوغی بتواند فرار بکند . خلاصه این پهلوان قصه ما هم شروع میکند به دویدن دنبال دزده و از برق چاقو دزده هم
نمیترسد و میرسد به دزده و باهاش درگیر میشود و مثل هندوانه میکوبدش زمین و ناکارش میکند .مردم هم تو این حین تمام پولهای پخش شده
را از روی زمین جمع میکنند اما کسی تو پول توی جیب خودش نمیذارد پولهای جمع شده را میاورند و
میریزند تو پنجره باز ماشین . جالب اینجاست که حتی در چنین وضع اقتصادی هم نتوانست مانع وجدان و شرف مردمی بشود که پولها
را از رو زمین جمع کرده بودند و بعد از شمارش پولها دیده شد که فقط مبلغ 10 هزار
تومان کم است که آن هم پیدا شدن - چند تا 2000
تومانی تو جوی اب راکد افتاده بود – چند اسکناس هم زیر لاستیک ماشین های
عبوری پاره شده بودن.