همیشه با من سخن بگو...
سخن از هرچه که می خواهی...
همیشه نوشته هایت را به من ارزانی دار..
همیشه من را به مهمانی بهشت دعوت کن..
بگذار گرچه از هرم دستان تو دورم و صدای دلنشینت را نمی شنوم
و انتظار آن آغوش پاک را برای همیشه در وجود خود احساس می کنم
تو هنوز باش و نا امید نشو..
.بگذار اکنون با رودها ی زلال در ارتباط باشیم
که شاید فردایی نه چندان دور ما را به دریا برسانند.
به امید رسیدن به آن دریای آبی .
چاپ تصویر «تاشا مالتبی» در روزنامهها در ابتدا یادآور خاطره تلخ «لیندی اینگلند»، یکی از سربازان زن آمریکایی را در اشغال عراق توسط این کشور تداعی کرد.
انتشار تصویر این زن 21 ساله آمریکایی در حال کشیدن یکی از زندانیان عراقی زندان ابوغریب با طناب بازتاب خبری گسترده داشت و جهان را لرزاند. اما تصویر تاشا، دختر 19 ساله بریتانیایی که با رضایت کامل زندگی حیوانی را بر زندگی انسانی ترجیح داده است با تصویر آن زندانی عراقی، تفاوت بسیار دارد.
تاشا، دانشجوی رشته فناوری موسیقی معتقد است حیوان خانگی نامزدش، «دنی گریوز» است، هرگز بدون قلاده و نامزدش از منزل خارج نمیشود، همواره به سبک بربرها لباس میپوشد و هیچگاه آشپزی یا نظافت منزلشان را نیز انجام نمیدهد.
براساس معاینات روانشناسان، تاشا از هیچگونه بیماری روانی رنج نمیبرد و در کمال صحت روحی و روانی به این انتخاب رسیده است. اما این موضوع باعث نمیشود که هموطنانش به تنفر وی از خوی انسانی احترام بگذارند و او را در جمع خود بپذیرند.
"... وقتی آسمان بر سرم عشق می بارید
نباید از خیس شدن می ترسیدم و نترسیدم.
برای همین بود که چترم را به کناری انداختم
به آبشار آسمان سر سپردم.
بارید و بارید و بارید...
تا کویر تنم پر شد از بوی یاس و پونه
پر شد از عطر یاد تو ..."