کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

ایینه

آیینه
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است..

نکند دل دیگری او را سیر کرده است..
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است..
تنها دقایقی چند تأخیر کرده است..
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است..
خندید به سادگی ام آیینه و گفت
احساس پاک تو را زنجیر کرده است..
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی..
گفت خوابی.. سال‌ها دیر کرده است..
در آیینه به خود نگاه می‌کنم ـ آه!
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است..
راست گفت آیینه که منتظر نباش..
او برای همیشه دیر کرده است...  


ساعتها

ساعت ها حرف می زند....گوش می دهی و باید درک کنی...
ساعت ها …
ساعت ها پی در پی می آیند و آرام آرام بی هیچ سر و صدایی می لغزند
و در به ساعات دیروز انباشته می شوند.
امروز می شود .
دیرتر بیدار می شوی،

خیره می شوی به اولین نقطه ای که توجهت را حتی جلب هم نمی کند .
خیره می شوی!
فقط تنهایی را طلب می کنی.
قدم می زنی،
قدم می زنی
و باز هم در جزئیاتی غرق می شوی!
می نویسی:
تنها باشم بهتر است …
سکوت کمتر آزار می دهد.
وهم چنان امروز است.

فقط چند ساعتی گوش نداده ای و درک نکرده ای.
ناگهان فردا می شود.
گاهی دیگر عمیقاً برای کسانی مهم نیستیم.

مقابلمان نمی ایستند.
لال هم نمی شوند.
هم چنان مهم نیستیم.
علاقه ای ندارند که «همان» باشیم.
فاصله ها را از دو سر می کشند و کش می آید، کش می آید.
و سر انجام گاهی تاریخ مصرفمان تمام می شود

و می گذرد...
یک روز دوباره برای کسی مهم می شوی و .......  

سخنان جالب و آموزنده از گابریل گارسیا ماکز

در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر میدانند و پدران هم گاهی 

در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند
در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
در ۸۵ سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست

زندگی خیلی طولانی نیست

تمام عمر دیر می فهمیم!
در لحظه ها و دقیقه های آخر!
وقتی عمر چیزی در حال تمام شدن باشد.
یک لحظه آفتاب در هوای سرد غنیمت می شود.
خدا در مواقع سختیها تنها پناه می شود.
یک قطره نور در دریای تاریکی همه ی دنیا می شود.
یک عزیز وقتی که از دست رفت همه کس می شود.
پاییز وقتی که تمام شد ٬
به نظر قشنگ و قشنگ تر می شود...
هیچ کس مطمئن نیست که فردا را می بیند یا نه.
امروز تمام چیزها و آدم های اطرافمان را خوب نگاه کنیم.
زندگی خیلی طولانی نیست ...