لبریزم از حس دوست داشتن...دیگر جمله های دوستت دارم، عاشقتم، کفایت نمی کند!
هنوز پیدا نکرده ام واژه ای را که لایق عشق ناب تو باشد!
هنوز پیدا نکرده ام واژه ای که گویای احساس من به تو باشد!
نامت را آسمانی ترین می نهم، اما نه...! باز هم شایسته ی تو نیست...! تو فراتر از آسمانی!
آن قدر خوب و مهربانی... آن قدر برایم عزیزی که نمی دانم تو را چه بنامم!
فراتر از گل واژه، فراتر از عشق نمی دانم...
دلم می خواهد زیباترین و با احساس ترین جمله های عاشقانه را به پای تو ریزم!
اما چه کنم زبانم قادر نیست...!
می بوسم خدایی که تورا برای من خلق کرد،
می بوسم خدایی که فرشته تر از فرشته برای من خلق کرد!زم از حس دوست داشتن...دیگر جمله های دوستت دارم، عاشقتم، کفایت نمی کند!
هنوز پیدا نکرده ام واژه ای را که لایق عشق ناب تو باشد!
هنوز پیدا نکرده ام واژه ای که گویای احساس من به تو باشد!
نامت را آسمانی ترین می نهم، اما نه...! باز هم شایسته ی تو نیست...! تو فراتر از آسمانی!
آن قدر خوب و مهربانی... آن قدر برایم عزیزی که نمی دانم تو را چه بنامم!
فراتر از گل واژه، فراتر از عشق نمی دانم...
دلم می خواهد زیباترین و با احساس ترین جمله های عاشقانه را به پای تو ریزم!
اما چه کنم زبانم قادر نیست...!
می بوسم خدایی که تورا برای من خلق کرد،
می بوسم خدایی که فرشته تر از فرشته برای من خلق کرد!
پنپنجره ای نشانم دهید تا من برای همیشه نگاه منتظر پشت آن باشم.
پنجره ای نشانم دهید.
من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری
روشنایی خورشید را از یاد برده ام
آسمان پر ستاره را نیز.
پنجره ای نشانم دهید.
پنجره ای که پرواز گنجشکان را از پشت آن تماشا کنم
و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را.
در کوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازندجره ای نشانم دهید تا من برای همیشه نگاه منتظر پشت آن باشم.
پنجره ای نشانم دهید.
من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری
روشنایی خورشید را از یاد برده ام
آسمان پر ستاره را نیز.
پنجره ای نشانم دهید.
پنجره ای که پرواز گنجشکان را از پشت آن تماشا کنم
و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را.
در کوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازند
کاش در کنارم بودی, کاش می توانستم تو را در آغوش یگیرم ونوازش کنم...
کاش می توانستم دستانت را بگیرم و با تو به اوج خوشبختی بروم...
کاش می توانستم بوسه ای بر گونه مهربانت بزنم...
ای کاش, کاش, کاش...
دلم بدجوری هوای تو را کرده عزیزم...
ای بهترینم...
باورم نمی شود فاصله ها اینچین بین ما غوغا بپا می کنند ودریای غم ودلتنگی در قلبم طوفان بپا کند وامواج تنهایی مثل خنجر در قلبم بنشیند.. .
وای کاش در کنارم بودی...
کاش بودی ودلم را از امید وآرزوهای انباشته خالی می کردی...
باورم نمی شود, سخت است باور کردنش, با نبودنت در کنارم گویادر این دنیا تنهای تنهاییم... ب
ی کس... بی نفس, کاش در کنارم بودی...
آنگاه هیچ آرزویی از خدای خویش نداشتم...
سخت است ولی باید نشست در گوشه ای وگریست وانتظار کشید تا به سوی من بیایی
وای کاش تو در کنارم بودی,
دلم بدجوری برای تو تنگ است
به انتظار مینشینم تا این هم بگذرد
تا باز دوباره در کنار هم سرود عاشقانه را با هم سر دهیم