کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

تو چه هستی؟

عفاف گفت:مرابابرگ درخت زیتون مستوردارید
وقاحت گفت:مرابانشانهاوامتیازات بیارائید
شرارت گفت:مرابالباس نیکی وصلاح بپوشانید
خیانت گفت:تاج امانت برسرمن بگذارید
تکبرگفت:مرابزیورتواضع مباهی نمائید
حقیقت گفت:مرابرهنه بگذاریدوپیرایه برمن مبندیدزیرامن هیچ گاه ازبرهنگی خودشرمسارنیستم

گلایه

باید بگذاری و بگذری
تو را عابری خواهم پنداشت
که با عبورش از سرزمین جنگ زده ام
برای مدتی هر چند کوتاه
آبادی را به من بازگرداند
و یک شب آرام و بی صدا
مثل پرواز یک رویای شیرین
از کنار من گذشت و رفت
!آری عزیزم
!باور کن گلایه ای از تو نیست
تو خوبتر ازآنی که گلایه ای داشته باشم
گلایه از خودم و ویرانه های قلب خودم است
که ذره ذره فرو می ریزند
و اینک احساس می کنم جر ویرانه ای از من باقی نیست
که اگر اندکی امید در من زنده شد
به یمن قدم تو بود
باور کن
به جان تو سوگند
از تو گلایه ای نسیت اگر بگذاری و بگذری
آمدنت درست به موقع بود
آمدنت مثل نزول یک پیامبر بر قومی از دست رفته
درست به موقع بود  

تو و سایه ات

تویی که تمام ذهنم را با یادت آغشته کرده ای.
نگاه تو آسودگی ست و آرامشی که مرا در یاد تو تسخیر می کند .
میدانی ! کاش میشد زیر بارانی که در دلم می بارید قدم می زدی
و من فرصتی می یافتم تا حضورت را مرور کنم .
افسوس . . .
تو نمی دانی اینجا پر از تکرار نام توست . . .
انگار اشیاء نام تو را زمزمه میکنند.
کاش میتوانستم صراحتم را در صداقت عجین کنم و بگویم دلم برایت تنگ است .
عزیز غزلهای ننوشته ام خودت بگو . . .
تویی که سوژه و هدف زندگی ام شدی . . . چه بنویسم در این غروب بد رنگ . . . بی تو ؟؟؟؟
تو اولین و تنها کسی بودی که انگشتان احساسم را لمس کردی و بوسیدی و گفتی:
تمام لبخند هایمان را به می بوسه غسل می دهی؛
و من دعا میکنم هرگز دریایمان از ساحل نگاه همدیگر محو نشود .
عزیزکم: مرا به تنهایی مسپار که در پس آن تنها تر نخواهم شد

خود باش

تا دروغ نباشه قدر راستی رو نمی دونیم ....
تا بی وفایی نباشه قدر دوستی رو نمی دونیم ....
تا دورنگی نباشه قدر رنگ خودمون رو نمی دونیم
تا با همیم قدر هم رو نمی دونیم ...
تا تنهاییم قدر تنهایی رو نمی دونیم ...
تا حرف می زنیم معجزه ی سکوت را فراموش می کنیم ....
وقتی ساکتیم فکر می کننند حرفی نداریم ....
وقتی تو فکرت تنهایی انگار هیچکی نیست ....
وقتی به هزار رنگی یکرنگی رو قبول نمی کنی
و وقتی یک رنگی به هزار رنگ می بیننت ...
وقتی خودتی تازه قشنگ می شی قشنگتر از زشت ...
خود خود خودت باش چون همه همون جور نیستن که می بینی
شاید اون ها هم خود خود خودشون باشند . 


راز عشق

راز عشق در این است که
بیشتر با نگاه صحبت کنی زیرا چشم ها پنجره های روح هستند .

اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی مثل آن است که پنجره ها را با پرده ی زیبایی بیارایی و به خانه گرما و جذابی ببخشی .
راز عشق در این است که
که وقتی پیشنهادی به ذهنت می رسد برای نیاز خودت به بیان آن فکر نکنی بلکه به علاقه ی دیگری به شنیدن آن فکر کنی
اگر لازم بود حتی ماه ها صبر کنی تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کند .
راز عشق در این است که هیچکدام خود را معلم دیگری ندانید و به عبارت دیگر از اینکه می توانید از یکدیگر یاد بگیرید
سپاسگذار باشید .
راز عشق در این است که
در سکوت دست یکدیگر را بگیرید
کم کم یاد می گیرید که بدون کلام ارتباط برقرار کنید .
راز عشق در این است که
شریک زندگیت را با طناب نیاز نبندی ....زیرا گیاه نیز هنگامی رشد خواهد کرد که آزادانه از هوا و نور استفاده کند .
راز عشق در این است که
به عشق بیشتر احترام بگذارید زیرا عشق هدیه ی ازلی خداوند است .
راز عشق در این است که
هنگام سوء تفاهم فقط به این فکر نکنی که طرف مقابلت چگونه ناراحتت کرده است .
راز عشق در این است که
از یکدیگر انتظارات بی جا نداشته باشید .ذهنیت را بر ارزش هایی متمرکز کن که شما را به یکدیگر نزدیک می کند نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد .
راز عشق در این است که
حس تملک را از خود دور کنی ...در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کس دیگری شود .
در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده از بروز چنین سوء تفاهم هایی جلوگیری کنی .
راز عشق در این است که
باور ها اهداف و آرمان هایتان را با هم در میان بگذاری