کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

باران را دوست نداشت

همیشه باران وقتی می بارید که اوپر از گریه بود
گریه را دوست نداشت
همیشه هنگامی گریه می آمد که دلش شکسته بود
دلش را هم دوست نداشت
همیشه زمانی دلش می شکست که، او را می دید
اما او را دوست داشت وهمیشه از او و دلش و گریه می گذشت
اما از باران نه...

تمام مشکل همین جا بود
او باران را دوست نداشت. 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد