کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

امدی

 آمد وخلوت ذهنم رافروپاشید
آرام آمد ولی گوشه گوشه قلبم راتصاحب کرد
خاطرم هست زمستان رفته بود و هوا بهاری بود
او آمد و باغبان دل من شد
قلب بیمارم را مداوا کرد و روح خسته ام راجلا بخشید

 

عشق چیت.....


عشق مانند جنگ است......آسان شروع می شود.......سخت پایان می یابد.........و فراموش کردنش محال است.
عشق دشوار است و همیشه نیز خواهد بود اما بیاد داشته باش یک نفر دوستت دارد و آن کس منم.رز با سکوت از عشق می گوید با زبانی که فقط برای دل شناخته شده است.
من دو تا چیز دوست دارم.رز و تو را.رز را برای مدت کوتاهی و تو را برای بقیه ی زندگیم.

همانطور که رز به آب نیاز دارد.همانطور که فصلها به تغییر نیاز دارند.همانطور که شاعر به قلم نیاز دارد.من به تو نیازمندم...

هزاران رز در دنیا وجود دارد.حتی اگر من تمام رز ها را به تو بدهم برای بیان اینکه چقدر دوستت دارم کافی نخواهند بود

ای همه هستی من

معشوق زیبای مندستم را بگیر
بگذار دستانت دستانم را به اوج ببرند

مهربان من
تو مال هیچ کس نیستی و هیچ کس مال تو نیست
ولی بگذار دستانت را به اوج ببرم

مغرور با شکوه من
چشمانت را باز کن
و مرا ببین که چگونه مثل یک قطره اشک
از نگاه شورانگیز شب چکیده ام

احساس مقدس من
به عشق بیندیش
و سعی کن درک کنی که من چگونه تو را
مثل یک احساس مقدس می پرستم  

برای او می نویسم:

او که تنش بوی گلهای سرخ را می دهد؛
برای او که جادوی کلامش زیباترین لغت را قلم می زد.
برای او که قلبش به وسعت اقیانوس است و قایق قلب من در آن غرق شد؛
رفت و من تنها تر از تنها شدم . . . 
 

از تو میخواهم که.......

من می نویسم اینبار از سر خط
از اول از ابتدا..
از زمانی که تو را دارم و نبودها را از امروز به دست فراموشی می سپارم ...
من از امروز تو را دارم و تمام زندگیم برای تو
اما فقط از تو می خواهم که گوشه ای از قلبت را به من بسپاری که در به در قلب های امروزی نباشم
قلب هایی که به روی هیچ کسی قفل نیست...
قدری از گرمای وجودت را به من بسپار
تا با گرمی آن سردی این دنیا را احساس نکنم...

دستهایت را تا احساس کنم و دلخوش باشم
که فاصله بین انگشتانم را کسی پر کرده و به دنبال نگردم...

و در آخر شانه ایت را برای اینکه قدری به حال خود زار بزنم....

اما نه لحظه ای درنگ کن چیزی دیگر هم می خواهم از تو...گوشهایت را ...
برای اینکه صدای عاشق تنها نازنین را بشنوی که هر روز این را زمزمه می کند