کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

مرگ من

من شاعر مرگم
و شعر مرگ را آنچنان بلند فریاد خواهم زد

تا همه بدانند که
تقصیر روزگار نیست
اگر من و تو بی توبه می میریم...

به من قول دادی بمانی:

دارد باران می بارد
و داغ تنهایی ام
تازه می شود!
نگو که نمی آیی
نگو مرا همسفر دشت آسمان نیستی
از ابتدای خلقت
سخن از تنها سفر کردن نبود
قول داده ای
باز گردی
از همان دم رفتنت
تمام لحظه های بی قرار را
بغض کرده ام
و هر ثانیه که می گذرد
روزها به اندازه هزار سال
از هم فاصله می گیرند

از یادم نمیروی؟؟؟

امروز وقتی دلتنگ لحظه های نبودنت ، بودم
وقتی لبریز شده بودیم از نبودنهای بی دلیل این روزها
تمام هستیت را درون سه نقطه های همیشگی ات جای دادی و به سویم نشانه رفتی
بی آنکه بدانی
من این روزها
... هیچ نمی فهمم از سه نقطه ها و سکوت و بی صداییت
بی آنکه بدانی
من بودنم را در همان نگاه اول و همان سلام اول متوقف کرده ام
آخر تمام بودنت میان یک سلام و خداحافظ جای گرفته است
پس من به همان سلام بسنده می کنم
تا هیچ گاه پایانی در کار نباشد
براستی
... ما چه ساده به هم پیوند زدیم ثانیه هامان را
... به سادگی
من ناباورانه به باور بودنت رسیده ام
... تو باور لحظه های من شده ای
...
وقتی تمام بودنم را مال خود می کنی
دیوانه می شوم
خیال سفر نداری ! ؟ 

اشعار عاشقانه

من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار

آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل

 

000000

 

گفتمش دل میخری ؟
پرسید چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند

خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز امدم او رفته بود

دل زدستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود

 

درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده ، رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم؟ مستم؟ چه هستم؟
همی دانم دلی پر درد دارم

000000

 

گفتم: تو شیرین منی
گفتا: تو فرهادی مگر؟

گفتم: خرابت می شوم.
گفتا: تو آبادی مگر؟

گفتم: ندادی دل به من.
گفتا:تو جان دادی مگر؟

گفتم: ز کویت می روم.
گفتا: تو آزادی مگر؟

گفتم: فراموشم نکن
گفتا: تو در یادی مگر؟

 

000000

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده بر آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

000000

امشب از دولت می دفع ملالی کردیم

این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم

ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب

کز گرفتاری ایام مجالی کردیم

 

ادامه مطلب ...

تست روانشناسی بیابانی

تصور کنید و حس بگیرید که در یک بیابان خشک و بی آب و علف و بی پایانی خسته، گرسنه، تشنه در حال راه رفتن هستید. پس از 5 ساعت پیاده روی ناگهان ساختمان مجلل و با شکوهی در جلوی شما ظاهر می شود!
1. ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟


الف-یک قصر
ب- یک موزه
ج-یک هتل
د-یک بنای مذهبی (مسجد-کلیسا-......)
 


2. شما از چه طریقی وارد ساختمان می شوید؟

الف- پنجره
ب- در
ج- بالکن
د- تونل زیر زمینی

وقتی وارد ساختمان شدید آن را بسیار مجلل و باشکوه می یابید. ناگهان صدای در زدن می شنوید. در را باز می کنید و کسی را می بینید که واقعاً می خواستید با او باشید:



3. آن شخص کیست؟

به گشتن ادامه می دهید. پلکانی را می بینید که به طبقه بالا می رود.

4. پلکان مارپیچی است یا مستقیم؟

از پلکان بالا می روید و تعداد پله ها را می شمارید.
5. چند پله بود؟ (هر عددی از یک تا بی نهایت)

بعد وارد اتاقی می شوید..........

6. دلتان می خواهد این اتاق چقدر بزرگ باشد؟

الف- به اندازه یک آکواریوم
ب- به اندازه یک اتاق معمولی
ج- به اندازه یک جنگل
د- به اندازه اقیانوس آرام



7. دلتان می خواهد رنگ دیوار اتاق چه باشد؟

الف- قرمز
ب- سیاه و سفید
ج- ارغوانی
د- زرد یا پرتقالی
و- رنگ های رنگین کمان

یک میز جلوی شما ظاهر می شود...

8. آیا میز گرد- مربع- مثلث یا بدون شکل خاصی است؟

و ظرفی با 5 میوه روی آن قرار دارد: گیلاس، سیب، کیوی، طالبی و هندوانه

9. یک میوه را انتخاب کنید.......

میوه ای که انتخاب کرده اید شما را به یاد این شخص می اندازد...

10. نام او را بنویسید.


11. شما میوه را برمی دارید و.........

الف- بلافاصله آن را می خورید.
ب- قسمت کرم خورده را می برید و قسمت سالمش را می خورید.
ج- آن را می برید و داخلش را می بینید که کرم خورده است و....بعد به خوردنش ادامه می دهید
د- اگر کرم خورده باشد تمامش را دور می اندازید


از آن ساختمان خارج می شوید و 5 حیوان را می بینید: موش، آهو، اسب، دلفین و فیل

12.این حیوانات را به ترتیب اولویت که برایتان دارند رده بندی کنید..

جواب تست :در ادامه مطلب..... 

ادامه مطلب ...