کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

کلبه آرامش

عاشقانه - همسرانه -فرهنگی- اجتماعی- مطالب گوناگون و متنوع.

او از من گریزان است

در خراب آباد دل بسی زیستم و با هر جام صبوحی او در صحنه زندگی مست شدم و مجنون نگاهش شدم .
اسیر کلامش شدم با نامش خود را تسلی دادم با یادش ماه و خورشید را به یکدیگر رساندم
اما او چون غزالی که از صیاد گریزان است همواره از یادم گریزان است
با چشمانم برایش کمند می افکنم اما این غزال بر باد سوار است و من نشسته برخاک .
او هم آغوش افلاک من هم جوار خار دربر دلدار .

در ساحل زیبای دلم کلبه ای ساختم حقیرانه و در ورای ذهنم حصاری ساختم تا دست تطاولگر زمانه یاد ش را از من به یغما نبرد .
در دالان های خیال شمعی برافروختم تا سیرت زیبایش بر من متجلی شود .

زورق گمگشته من در طوفان بی تو دوام نمی آورد .
بادبانهایش تکه پاره تنش شکسته است .
لیکن نمی خواهم تنها یادگارت هم در کشاکش ابرهای لجوج فراموشی فنا شود


زن ۴۰ چراغ خونه

 

می گویند زن، چراغ خانه است. لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار'چهلچراغ' شده اند و بعضی ها طرفدار'صرفه جویی در مصرف برق'!

 

 

 

با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:

* دوست دختر:

چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!)

 

* معشوق:

لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!)

 

* همسر موقت:

لامپ کم مصرف!

 

* همسر دائم:

همان چراغ خانه.

 

* همسر مطلقه:

لامپ سوخته!

 

* همسر ایده آل:

چراغ جادو!( هردو افسانه اند!)

 

شعر مرتبط:

با غول چراغ ، آرزویی بکنید

از او طلب فرشته خویی بکنید

یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید

'در مصرف برق

اربعین


اگر عاشورا روز "آتش" بود ، اربعین روز "آب" است .
اگر عاشورا
روز "فراق" بود، اربعین روز "وصال" است.

اگر عاشورا "افتادن"بود، اربعین "برخاستن"است . اگر عاشورا "نقطه" بود، اربعین "راه" است. 


اگر عاشورا"تکلیف"بود، اربعین "تاکید" است.
اگر عاشورا"رفتن"بود، اربعین
"
بازگشتن"است.
اگر عاشورا"ریزش" بود، اربعین "رویش"است .
اگر عاشورا "قطره"بود
، اربعین "دریا"ست.


اگر عاشورا ندای"هل من ناصرینصرنی" داشت ، اربعین فریادهای "لبیک "دارد.
اگر عاشورا "سرخ"بود، اربعین ....هم "سرخ
" است
 .
زمین و زمان همیشه "سرخ
"
است.
اگر عاشورا  "بدنهای قطعه قطعه" داشت ، "تب" داشت ، "سیلی" داشت ، "تازیانه
" دداشت

از تو مینویسم

 
 
 
اشک هایم را بهانه ای می کنم تا باز بنویسم از عشق ....
آری از تو ....
از تویی که تمام ثانیه های من شده ای
یا بهتر است بگویم نام لحظه هایم اسم مبارک توست .
خانه هنوز در حسرت بوییدن عطر تن توست تا مگر شوقی به سر گیرد
و جامه ی غم برون کند .
عادتی به نام انتظار در من ریشه دوانده است
و هر لحظه شیرین تر از قبل است چرا که به فراسوی نگاه زیبای تو مرا نزدیک می کند .
می خواهم نزدیکتر از قبل شوم ...
آنقدری که قدم هایم بر روی جای پاهایت و دستانم در دستانت و لبخندم در مقابل چشمان دلربای تو هویدا شود ....
می مانم زیرا که می دانم انتهای جاده رسیدن به خوشبختی است.

بگو با منی

  

با دلی پر مخاطره و روانی نا آرام سر به سفر میگذارم.
اشکهایم هوای مسابقه با سیل را دارند.....
من جدایی را نمی پذیرم....
سکوت را نمی پذیرم.....
دوست دارم با ترنم بهاری وجود تو زندگی کنم....
پس بیا.....
بیا....
بیا و به من بگو تنهایم نمیگذاری
و مرا در بیابان دل شکستگی رها نمیکنی.
چرا که گذر ثانیه های من در گرو عشق توست تمام آرزوی من